نقش الگوها در تعالی روح نوجوانان و جوانان
انسان ذاتاً موجود تأثیرپذیری است و میتواند در شرایط مختلف و از افراد متفاوت الگو بپذیرد. نقش الگوها در تعالی روح نوجوانان و جوانان بهعنوان یکی از حساسترین دورههای سنی چیست؟ به این منظور با ما همراه باشید تا این موضوع را بررسی کنیم.
الگو چیست؟
الگو چیزی است که در یک گروه اجتماعی شکلگرفته، بهعنوان مدل یا راهنمای عملی در رفتارهای اجتماعی به کار میآید.
این گرایش از ابتدا و در سالهای آغازین حیات انسانها و در کودکی او شروعشده و در نوجوانی رشد کرده و در جوانی به اوج خود میرسد. انسانها به دلیل کمالگرا بودن در پی آنند که خود را به انسانهایی که دارای کمالات اخلاقی و رفتاری هستند نزدیک نمایند و مانند آنها شوند.
در سنین کودکی پدر و مادر بهترین الگو برای کودکان هستند. کودکان آنها را کامل میبینند و در پی تقلید از ایشان برمیآیند؛ اما در سنین نوجوانی و جوانی الگوهایشان تغییر کرده و از پدر و مادر تبدیل به قهرمانان و ستارگان و مشاهیر و بزرگان میشوند و بسته به زمینه معنوی و عبادی و روحیات فرد این الگوها نیز تغییر میکنند.
نقش پدر و مادر در کودکی
در کودکی پدر و مادر نقش خدای بزرگ کودکان رادارند، ولی با شروع بحران نوجوانی و رشد کودک این الگو تغییر کرده و کیفیت خدا گونه پدر و مادر زیر سؤال میرود. چراکه آنها میبینند که پدر و مادرشان همهچیز را نمیدانند و همه کارها را نمیتوانند انجام بدهند.
در دوران کودکی دوم یعنی سنین شش تا یازده سال هنوز الگوی عبادت و باور کودک از مذهب محسوس است. لذا میبینیم که به خاطر علاقه به معلم تکالیفش را انجام میدهد. به خاطر والدین، خدا را باور دارد و عبادت میکند و این الگو مانع ظاهر شدن الگوهای دیگر در نگاه کودک میشود.
الگویانی در نوجوانان
بر اساس نظر روان شناسان بالینی و مشاوران خانواده، الگو گیری در این سن بر اساس و پایه احساسات است نه تعقل و راه اصلاح و الگو گیری صحیح فرزند، گفتگوی دوستانهی والد فرزندی است.
نوجوانی پلی میان دوران بیخبری کودکی و دوران پر از مسئولیت بزرگسالی است و هیچ نوع ثباتی در آن وجود ندارد، اما درعینحال زیربناها زیرسازی شده و فرد آماده ورود به جامعه و مرحله بزرگسالی میشود. هویتیابی ویژگی کاملاً بارز و متمایز این مقطع سنی است. درواقع نوجوان در این سن به دنبال شخصیت و الگویی میگردد تا هویت و منیّت خود را بیابد و بر اساس آن الگوها به ثبات شخصیت در آینده برسد.
روانشناسان میگویند اگر نوجوانان در این سن نتوانند به ثبات شخصیت برسند، دچار اختلال هویت و اختلالات رفتاری و روانی در ساختار شخصیتی خود میشوند. تبعیت چند الگویی در نوجوانان شایعتر است و درواقع الگوها چون ابعاد گوناگونی دارند، یک فرد نمیتواند بهطور کامل الگوی نوجوانان باشد؛ زیرا گاهی فرد ممکن مدل لباس را از یک فرد مدل مو را از دیگری و نوع حرف زدن و راه رفتن را از فرد دیگری الگو بگیرد. درواقع کم اتفاق میافتد که افراد در تمام موارد از یک نفر الگو بگیرند و چند الگویی بسیار رایج است.
مقاومت و مقابله چکشی والدین با نوجوانان و جوانان ممنوع است.
در نوجوانی رفتارها بر اساس عقل و منطق نیست و احساسات کامل حکم فرماست بهنحویکه یا در حد اوج به چیزی علاقهمند میشوند و یا از آن در حد افراط متنفر میشوند. اگر این بعد افراطی را جهتدهی مناسب و کنترل کنیم الگو گیری مناسبی برای نوجوانان به ارمغان آوردهایم. چون ریشه رفتارهای نوجوانان منطقی و عقلانی نیست، پس باعقل و منطق هم نمیتوانیم آنها را متقاعد کنیم.
والدین باید بهجای برخوردهای تند و مقاومت ببینند که فرزندشان در این الگو به دنبال چه چیزی است و کدام مورد در آن الگو او را مجذوب خودکرده است. اگر مطلوب است اجازه پیروی بدهند و اگر منفی است باید ببینند این بعد منفی چه حسی را در نوجوان تقویت کرده، سپس با ارائه الگوهای مشابه و مثبت همان حس را ایجاد کنند. بدون اینکه عملکرد منفی در نوجوان تأثیرگذار باشد؛ بنابراین نباید بهطور ناگهانی علاقهمندی نوجوان را قطع کرد. این نکته مهم است که الگوی جایگزین الگوی منفی و بد باید جذابیتهای خاص خود را داشته باشد تا نوجوان بتواند با آن همزادپنداری کند.
انتخاب الگو، به چه چیزی بستگی دارد؟
انتخاب الگو به ارزشهای هر فرد بستگی دارد. جوانانی که ارزشهای دینی و معنوی و مذهبی و اخلاقی برایشان اهمیت دارد از میان الگوهای مذهبی الگو انتخاب میکنند. جوانانی که قدرت و جمال و ثروت و امثال اینها برایشان ارزشمند است از افرادی که در این زمینه مطرح هستند پیروی میکنند.
برای انتخاب الگو دو روش وجود دارد:
۱-اولین نوع آن استفاده از الگوی زنده است که بهطور واقعی و زنده آن را مشاهده کنند، مانند پدر و مادر در دوره کودکی که سرمشق خوبی برای فرزندان در کودکیاند و دوست دارند مثل پدر و مادرشان باشند تا هم موردحمایت قرار گیرند و هم احساس امنیت کنند.
۲-استفاده از الگوهای نمادین یا سمبلیک مانند شخصیتهای دینی و مذهبی، چهرههای تلویزیونی و سینمایی، قهرمانان ورزشی، شخصیتهای کارتونی یا شخصیتهای یک کتاب میتوانند الگو قرار بگیرند آنها نیز در طرز پوشش و لباس پوشیدن روابط شخصی، علاقهمندیها و بیزاریهایشان از الگوهای خود تبعیت میکنند.
انواع الگو گیری در نوجوانان و جوانان
الگو گیری نوجوان و جوان، در دو جلوه خود را نشان میدهد:
الف-سطحی و احساسی؛ منفی و ناشایست
این جلوه بیهیچ پشتوانه فکری و تنها بااحساس و هوس شکل میگیرد و در پیروی از گذشتگان جاهل، تبعیت از خرافات و آدابورسوم غلط و یا همسویی با مدها و مدلهای ساخت بیگانگان تجلی مییابد. هدف در این نوع الگوها، خدشهدار کردن خودباوری، هویت انسانی، استقلال فکری و شخصیت حقیقی افراد است و ارزشهای والای دینی را موردحمله و لطمه قرار میدهد.
ب-عمیق و خردمندانه؛ مثبت و شایسته
در این نوع انتخاب، فکر، اراده و نگرشی شایسته در الگو گیری وجود دارد. حتی در شور و شیداییهایش هم شعور و احساس و معنویت وجود دارد و پیرو را همچون الگو به صفات و کمالات و حسنات بسیاری آراسته میکند که ثمره آن خردورزی و قداست و عظمت معنوی است.
ارزش و اهمیت این جلوه سبب شده است که در نگاه آموزههای دینی، موضوع «اسوه حسنه» مطرح شود و سرسلسله رسولان هستی، حضرت محمد، صلیالله علیه و آله و سلم، با چنین ویژگی والا معرفی گردد: لقد کان لکم فی رسول الله اسوةٌ حسنة لمن کان یرجو الله و الیوم الاخر
بهیقین برای شما در پیروی از رسول خدا، سرمشقی نیکو و شایسته است برای کسی که به خدا و روز رستاخیز امید و ایمان دارد که اهمیت الگوپذیری از نوع مثبت در سایر ملل جهان نیز مشاهده میگردد.
برای مثال؛ «کیم ووچونگ» شخصیت سرشناس کره جنوبی به هنگام سخن از انواع الگوها در زندگی امروز می گوید: یک روش خوب و شایسته، برای قضاوت و تشخیص الگوهای زندگی وجود دارد؛ و آن این است که نگاه کنید عکس چه کسانی روی میز یا به دیوار اتاق شما نصبشده است. بیندیشید آیا راه و رسم این افراد، ارزش الگو شدن و نمونه بودن را دارد یا خیر؟
«ماماژیگلار» نیز فارغ از تمامی گفتهها، رفتار شایسته را بهترین راه الگودهی میداند و صدور قطعنامه و بخشنامه و نطق و سخنرانی را تهی از هرگونه اثر میبیند و می گوید:چنانچه سرمشق و الگو باشی، نیاز نداری برای دیگران قوانین زیادی وضع کنی.
آثار و برکات الگو گیری بایسته و شایسته
۱-جهتدهی اندیشهها و تنظیم و تمرکز افکار
شناخت و معرفت نسبت به الگوهای ارزنده و شایسته، مانع هدر رفتن یگانه سرمایه جوان یعنی عمر و زندگی او میشود؛ انرژی متراکم وجود او را جهت میبخشد و پراکندگیهای ویرانگر و سردرگمیهای یأسآور را به آرمانگرایی و هدفمندی انسانساز تبدیل مینماید و جسم و جان را آکنده از نشاط معنوی و شادمانی ماندگار میکند.
۲-تکامل و تعالی روح و روان
پایان پراکندگیها و سردرگمیها، شروع شیرین و دلپذیر حرکت و تلاش ارزشمندی را نوید میدهد و صبح سپید و زرّین از پس تیرگیهای زیانبار، رخ نشان میدهد. انواع لذتها و کمالجوییها، باقی است اما شیوه آن تغییری بنیادین میکند، هدفهای محدود و آنی که در بسیاری از روزها و هفتهها باعث دلزدگی و افسردگی میشود دگرگونشده و از امروز و فردا، فراتر رفته، رنگ ابدیت و جاودانگی میگیرد. پس از چندی کامیابی، نفوذ، اقتدار و نیکخواهی جوان، عظیمتر میشود، چنان دریا و اقیانوسی آرامش مییابد، زیبا فکر میکند، زیبا میبیند و زیبا میابد، چون در مسیر کمال و تکامل قرار دارد و یوسف جان خویش را از چاه کنعان هواها و هوسها نجات بخشیده و حاکم کشور وجود خودکرده است.
۳-به کار افتادن استعدادهای راکد و ساکن
شناخت الگوهای رشید و فهیم، موجب به کار افتادن استعدادهای نهفته و راکد و ظرفیتهای وجودی جوانان میشود؛ حالت جذب میآفریند که در پرتو آن، توان و تکاپوی فرد چندین برابر میشود، تمامی فرصتها زرّین و زیبا، همه نارساییها نعمت ناپیدا و مجموع دادهها و ندادههای خدا، آزمون پروردگار دانسته میشود.
رسالت ما در قبال الگو گیری نسل جوان
آشنایی با شرایط روحانی و جسمانی جوان، نیازهای غریزی و طلبهای عاطفی و فطری این نسل پرتوان، هر یک از ما را در اندیشهها و شیوههای برخورد با آنان به تفکر و تجدیدنظر سوق میدهد تا در تمامی عرصهها، نگاهی نو و برخوردی متفاوت اما مؤثر اتخاذ کنیم؛ اما آنچه در این فرصت قابلبیان است، عبارت است از:
الف-جلب اعتماد نسل جوان برای ایجاد ارتباط با الگوی شایسته
باور این حقیقت و واقعیت که نسل امروزی خوب میفهمد و همیشه چندین قدم پیشتر از سن خود درک میکند، تأثیر بنیادینی در نگرش و گرایش ما دارد. آنان اندک تواضع دوستانه، برخورد خالصانه و نشست صمیمانهای احساس کنند، مطیع جانفشان میشوند، ازاینرو هیچگاه گنجینههای بیانتهای دانش و آگاهی نمیطلبند، بلکه پیش از «آموزش» پدران و مادران، معلمان و مربیان و حتی روحانیان به «تربیت» آنان توجه میکنند. باکسی دوست میشوند که آنها را بهحساب آورد، به آنان شخصیت بدهد، سخنانشان را بشنود و اگر چارهای عملی در همراهی نمییابد، دستکم همدلی نماید.
با زبانی دوستانه راه گفتگو را برای همیشه باز نگه دارد و بیش از توجه کردن به «بایدها و نبایدها»، به «هست ها و نیستها» رو کند. امروزِ جامعه را بهخوبی بشناسد و سخنان خود را با برداشت دیروزی بیان نکند. نسبت به هجوم فرهنگ بیگانه از پنجرههای ماهواره، اینترنت، ویدئو، مجلات، پوسترها و نوارهای مختلف، شناخت داشته باشد و بداند جوان، الگو یاب و الگوپذیر است، اگر خودیها و دلسوزان، با ابتکار و افتخار به این مهم رو نکنند، بیگانگان در چهرههای دلربا و فریبا، این نیاز دختران و پسران را برآورده میکنند و آنان را به سرایی آراسته و پرجاذبه میکشانند که پشت آن پرتگاه ارزشها و قربانگاه قداستهاست! نوع پوشش، سبک آرایش و جلوههای مختلف تفریح و شادمانی امروز جوانان ما، همگی نشان از چنان سرای پر آینه و پرزرقوبرق دارد!
ب- بیان فرهنگ خودی با زبانی زیبا و روان
ارائه جلوههای زیبای دینداری، خدامحوری و ارزشمداری با فراهم ساختن فضای پرجاذبهی معنوی همراه با آموزههای زنده و پویا که همسو و در جهت جاذبههای فطری است و بر عمق روح و روان جوانان اثر گذاشته و بهصورت متنوع و در قالبی جدید بیان گردد، جوانان را بهسوی الگوها و ارزشهای دینی متمایل میسازد.
بیان جلوههای دلنشین خداپرستی و فضائل رفتاری و فهم درست از مبانی دینی و روی گشاده و اخلاق نیکو، جوانان را به سمت ارزشهای دینی و اخلاقی متمایل می کند.
تهاجم فرهنگی باوجود جذابیتهای ظاهری جوانان را به سمت خود متمایل کرده و احساسات و هیجان و شور را در وجودشان سرازیر ساخته است و آنان را با جاذبههای دلفریب به پرتگاه نیستی میکشاند. اما در این میان ملاحظه میگردد که جوانانی که تحت تربیت الگوهای صحیح و مؤثر قرارگرفتهاند، چه در مسیر تعالی روح و چه در مسیر پیشرفت علمی و فرهنگی و کسب فضائل اخلاقی به درجات بالایی رسیدهاند.
در عرصههای علمی نمونههای عالی و پرشکوهی را میبینیم. افرادی چون دکتر سمیعی، مریم میرزا خانی، فیروز نادری، بیژن داوری، شهید مجید شهریاری، شهید احمدی روشن، شهید فخری زاده و… مشاهیر و عالمان و دانشمندان بسیار دیگر هر یک میتوانند الگوهای عالی برای رشد علمی و معرفتی و دینی برای جوانان و نوجوانانمان باشند.
قهرمانانی همچون دکتران و پرستاران که مدافعان سلامت هستند. قهرمانان دیگری چون آتشنشانانی که جان خود را برای نجات انسانها به خطر انداختند و دست از جان خود شستند، قهرمانانی چون سربازان امام خمینی که دست دشمنان را از کشور کوتاه کردند و درراه آزادی و آزادمردی دست از جان و مال و عشق و همسر و فرزندان خود کشیدند. قهرمانانی چون سردار سلیمانی و سربازانش که مدال افتخار ایمان و ادب و وظیفهشناسی و خدمت بودند.
در میان بانوان نیز الگوهای شگفتانگیزی وجود دارد که علاوه بر ایفای نقش همسری و مادری با حضور فعال و همراه باحیا و عفت در جامعه نشان دادند که زنان در تمام عرصهها سرآمدند چراکه ابعاد مختلف شگفتیهای نهادینهشده توسط خالق یکتا را بهدرستی و باظرافت و هنرمندی به بروز و ظهور نشاندهاند. در طول تاریخزنان بسیاری بودند که همچون قهرمانان باشهامت و شجاع در تمامی عرصهها درخشیدهاند.
زیباترین تابلوی شکوه و عظمت زن را صدیقه طاهره، فاطمه زهرا سلامالله علیها ترسیم کردند که پیشتر به آنها اشاره کردیم. ایشان تابلویی از حیا و عفت و عطوفت و شهامت و ایمان و ولایتمداری و نیز یک همسر نمونه و شایسته و مدیر و مدبر و سازگار و مادری با عطوفت و مهربانی و گذشت و ایثار که سمبل اخلاق حسنه و حقجویی و حقگویی و شجاعت برای فرزندان خویش بودند و تا ابد چراغ راه نهتنها زنان که چراغ راه تمام انسانها هستند. امام زمان (ع) در وصف مادرشان صدیقه طاهره میفرمایند: دختر رسول الله (ص) برای من اسوه و الگویی نیکوست.
رسول خدا میفرمایند: بهشت مشتاق دیدار چهار زن است: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه. بانوان مبارز و شهیده و اسیر در طول جنگ تحمیلی، بانوان عالمه و دانشمند مانند مریم کوچکی نژاد، پروفسور طاهره کاغذچی، مریم میرزا خانی، پردیس ثابتی، انوشه انصاری و بانوی مجتهده امین که درجات والای علم و عرفان را طی نمودند و جامع همه علوم بودند. این بانوان هریک در زمینهای درخشش داشتهاند و شایسته است در زمینه تخصصیشان برای زنان این سرزمین الگو و نمونه باشند.
ج- ارائه الگوهای ناب و شاداب
رسانههای گروهی با توجه به جذابیت بسیار و گستره نفوذ فراوان در شخصیت جوانان، نقش ارزندهای در ترسیم «خوبیها و فضیلتها» و «خوبها وبرترینها» دارند تا نیاز شدید این نسل را اقناع کنند و ساختار اندیشه غنی و اصیل جوانان را به روزمرگی و ابتذال عادت ندهند.
بیگمان تأثیری چنین بسیار و ماندگار، نظارت و توجه بیشازپیش مسئولان فرهنگی نسبت به عرضه محصولات گفتاری و شنیداری و دیداری را در جلوه کتاب، مجلات، فیلم و … میطلبد که دراینباره، کوچکترین قصور یا تقصیر، گاه بزرگترین ضربه جبرانناپذیر میزند.
د- اصلاح گفتار و رفتار اطرافیان
نزدیکترین و مؤثرترین افراد برای نسل جوان، اطرافیان او یعنی والدین، اولیا و مربیان مدارس و استادان مراکز علمی هستند که جوان را به طرز خودآگاه یا ناخودآگاه به کششهای خاصی در الگو گیری سوق میدهد تا سعی در درونی سازی و جایگزین ساختن آنها در شخصیت خود بنماید. ازاینرو ضروری است هر یک از ما کفایت و صلاحیت لازم را برای الگو بودن نسل جوان کسب کنیم.
ه- تفکیک الگوها از ضد الگوها
شناسایی حدود و منزلت الگوها از ضد الگوها ضروری است تا شهرت و قدرت و موقعیت یا دارایی و امکانات، یگانه معیار الگو گیری نشوند، چراکه انسان تمامی سرمایه عاطفی و اندیشه و جسم و جان و عمر خود را صرف آن میکند؛ بنابراین باید به دنبال الگوهای متعالی باشیم.
الگوی های مناسب قرآنی برای جوانان
خداوند در قرآن کریم پیامبر خویش را بهترین الگو برای انسانها معرفی میکند و در کنار ارائه الگو، ارزشهای اساسی حیات انسان را نیز مطرح میکند. ارزشهایی چون ایمان به خدا و روز قیامت که انگیزه حرکت در مسیر زندگی هستند.
شناساندن الگوهای ایمانی و اخلاقی از وظایف مربیان و والدین و مسئولان امور آموزشی و تربیتی است. اگر جوانی شخصیت پرنفوذ پیامبر را بهویژه در دوران نوجوانی و جوانی شناخته باشد و بر عنصر اخلاقی شخصیت ایشان که لقب محمدامین یافته بودند توجه داده شود که ایشان در جوانی صاحب این لقب بودند، این جوان شیفته و مجذوب شخصیت پیامبر گرامی اسلام شده و نور و پاکی در دلش موج میزند.
از جوانان دیگری که خداوند در قرآن کریم بهعنوان الگو مثال میزند حضرت ابراهیم (ع) است. حضرت ابراهیم در سن ۱۶ سالگی بتشکنی نمود و با منطق صریح خود مردم را متوجه اشتباهاتشان نمود.
یا جوانان دیگری به نام اصحاب کهف که در اوج جوانی و ثروت و شهرت و مقام و منزلت و موقعیت اجتماعی، به سبب ایمان به خدا، زروزیور را رها کردند و به غاری خشک و خشن پناه بردند و درراه ایمان و اعتقاداتشان از جان خویش گذشتند و اسوهی جوانان عالم گشتند.
الگوی دیگر در قرآن حضرت یوسف (ع) است که جوانی نیکوکار بود و به سبب احسان و نیکوکاری و اخلاق نمونهاش در دوران جوانی به لطف خداوند چشمههای علم و حکمت بر قلبش جاری شد. هرکه مانند او در زمره نیکوکاران (محسنین) قرار بگیرد، پاداش او را دریافت خواهد کرد. (وکذالک نجزی المحسنین) یعنی خداوند از این علم و حکمت به همهی نیکوکاران میدهد (البته به هر کس بهاندازه نیکوکارش).
امام علی (ع) به امام حسین (ع) وصیت کردند که برای رسیدن به خداوند، از صالحان پیروی کن. بسیار مهم است که ببینیم از چه کسی الگو میگیریم و آیا آن شخص ما را به خداوند میرساند یا به راه کج میبرد. بهترین الگوها در تمام زمانها انبیاء و اولیاء و ائمه اطهار علیهمالسلام هستند که خداوند آنها را بهعنوان نور و الگو در مسیر هدایت بشر قرار داده است.
شهید ابراهیم هادی الگوی مناسب برای جوانان
یکی از بهترین الگوها در عصر ما شهدا هستند که راهبلد مسیر قرب الی اللهاند. یکی از این شهیدان که مصداق کامل الگو در عصر حاضر است شهید ابراهیم هادی است. شهید ابراهیم هادی متولد سال ۱۳۳۶ در تهران بود. او از نوجوانی نانآور خانواده بود و همزمان به فعالیتهای ورزشی میپرداخت. علاقه او به کشتی و ورزش باستانی ازجمله نکتههایی است که درباره زندگیاش گفته میشود.
شهید هادی در بسیاری از مسابقات با جوانمردی بازی را به حریف واگذار میکرد تا آبروی او را حفظ کند که از این نظر میتوان گفت: شهید هادی بهحق پوریای ولیعصر ماست و زندگی او میتواند برای بسیاری از ورزشکاران درسی باشد. او درعینحال به تعلیم و تربیت جوانان اهمیت زیادی میداد و باوجود سن و سال کمی که داشت با استفاده از جاذبههای شخصیتیاش جوانان زیادی را به مسجد و هیات دعوت میکرد و راهی از باشگاههای ورزشی به اماکن مذهبی بازکرده بود.
شهید هادی تقوای زیادی داشت و همانطور که در کتاب سلام بر ابراهیم میخوانید به علت اندام ورزشیای که داشت مورد تحسین بود. روزی یکی از دوستانش به او میگوید هر وقت در خیابان راه میروی همه به اندام ورزشی تو حسرت میخورند و احسنت میگویند از آن روزبه بعد شهید هادی لباسهای گشاد میپوشید که این نشان میدهد او برای خودنمایی ورزش نمیکرد و شعارش این بود که ورزش باید برای خدا باشد. ایشان دلسوز مردم بود و هرکجا کسی به کمک نیاز داشت به او مراجعه میکرد. شهید هادی سرانجام در بهمن سال ۱۳۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی به شهادت رسید.
محسن عمادی نویسنده کتابهای «سلام بر ابراهیم» درباره نحوه شهادت وی میگوید: شهید هادی کسی بود که در کانال کمیل همانجایی که رزمندگان پنج روز بدون آب و غذا در محاصره بودند به زخمیها آب میرساند ولی سرانجام بعد از شکسته شدن محاصره به طرز عجیبی پیکر او پیدا نشد و این آرزوی شهید بود، چون ازخداخواسته بود گمنام شود.
هنوز بعد از ۳۵ سال هیچ اثری از شهید هادی پیدا نشده است، اما هماکنون مدافعان حرم بسیاری هستند که با خواندن کتاب او شیفتهاش شدهاند و راه او را دنبال کردهاند. بسیاری از آنها حتی در وصیتنامههایشان نام شهید هادی را آوردهاند و این نشان میدهد که اهمیت انتخاب الگو در تعیین سرنوشت فرد تا چه حد است.
یادداشت از زینب معدنپور فعال فرهنگی و کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث
اخبار مرتبط
شهید سلیمانی الگویی برای جوانان
ثبت دیدگاه