نقش اللهیارخان صالح در ملی شدن صنعت نفت
همزمان با آخرین روزهای اسفندماه در کانون فرهنگی مسجدالحسین میر نشانهی کاشان به مناسبت سالروز به ثمر رسیدن جنبش ملی ایرانیان و ملی شدن صنعت نفت و برای بازخوانی تاریخ معاصر نقش اللهیارخان صالح در ملی شدن صنعت نفت بررسی شد.
همگام با مصدق برای ملی شدن صنعت نفت
شاید میرزا هدایت الله آشتیانی- وزیر دفتر ناصرالدینشاه قاجار- هنگام ازدواج با نجمالسلطنه -نوهی عباسمیرزا ولیعهد نسبتاً جوان و لایق فتحعلی شاه قاجار- تصور نمیکرد حاصل ازدواجشان پسری شود که پنجه در پنجهی قدرتهای تا آن زمان شکستناپذیر جهانی بیندازد و نامش در کنار بزرگان پیشینی چون میرزا تقیخان امیرکبیر، یادآور ملیگرایی ایرانیان باشد.
طرح بزرگ ملی شدن صنعت نفت ایران
محمد مصدق، آن حقوق خواندهی مدرسهی علوم سیاسی پاریس – همانجایی که در فرانسه معروف است راه ریاست جمهوری از آن میگذرد و چهار رئیسجمهور اخیر فرانسه هم در آنجا تحصیل کردند- و احتمالاً مهمترین و مؤثرترین فارغالتحصیل دانشگاه نوشاتل سوئیس، بعد از سالها که بهطور منقطع و ناپیوسته وزارت و وکالت مجلس ملی را بر عهده داشت، در هفتادودوسالگی نخستوزیر ایران شد که طرح بزرگ ملی شدن صنعت نفت ایران، آن مهلکترین ضربه به هیمنهی استعمار پیر تا آن زمان که خود و تنی چند از مردان ملی ایران در مجلس شانزدهم پیریزی کرده بودند؛ پیگیری کند.
طرحی که با آن دشمنی شرق و غرب را به جان خرید و سرنوشت خویش، هوادارانش، ملتی که به او باور داشت و حتی شاید تاریخ ایران را متفاوت ساخت. درنهایت تقدیر آن بود که محمد فرزند هدایت الله، در نیمهی اسفندماه ۱۳۴۵، پیش از دیدن شانزدهمین سالگرد ملی شدن نفت ایران، پس از حصری ۱۳ ساله در تنهاییِ باغ قلعهی احمدآباد نظرآباد بدرود حیات هشتادوهفتسالهی خویش گوید.
نزد ایرانیان برای قهرمان شدن یک سیاستمدار پیر، چیز خاصی نیاز نیست مگر مقاومت و مظلومیت!
مصدق تا بر صدارت امر بود که در برابر دخالت استکبار خارجی و داخلی مقاومت کرد و سپس با دخالت نظامی برخلاف خواست ملت (چه کودتا بدانیم چه ندانیم) از صدر به زیر آمد و در دادگاه نظامی محاکمه شد و ۱۳ سال محصور و زندانی گشت، بدون تشییع و تشریفات عادی دفن شد! و در تمام سالهای بعدازآن جز یکی دو نوبت پس از انقلاب ۵۷، اجازه بزرگداشت او هم داده نشد تا عنصر مظلومیت نیز کاملاً در اذهان چند نسل شکل بگیرد.
یاران مصدق
اما هیچ قهرمانی بدون یارانی وفادار به سرمنزل مقصود نمیرسد. قهرمان اصلی، اگرچه مصائبی میبیند ولی از مواهبی چون محبوبیت عام نیز بهرهمند میشود؛ اما یاران او ایبسا در تمام مصائب شریک باشند اما ناشناخته و گمنام بمانند. یکی از یاران ویژهی محمد مصدق که افتخار منطقهی کاشان است، اللهیارخان صالح، نمایندهی مردم کاشان و آرانوبیدگل در مجلس ملی در سختترین دوره یعنی مجلس شانزدهم و تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت با ممارست فراکسیون اقلیت ملی، بود.
اللهیارخان در چند دولت وزیر دادگستری بود و یک نوبت وزیر دارایی گشت اما مهمترین سمت او وزارت کشور دولت ملی مصدق و سپس سفارت ایران در ایالاتمتحده امریکا بود
بعد از اتفاقات سال ۳۲ به نظر میرسید عمر سیاسی او نیز که رفیق شفیق محمد مصدق بود، به پایان رسیده است؛ اما همانگونه که در مورد سیاستمداران کارکشته مورد انتظار هست، چنین نگشت! او به سیاست بازگشت! بدون زیر پا گذاشتن آداب و اخلاق رفاقت! بدون توبهنامه و اظهار پشیمانی و لعن و نفرین یاران سابقش! اما باکیاست و احتیاط
اللهیار صالح در سال ۱۳۳۹ به عضویت جبههی ملی دوم درآمد و با قاطعیت (نودوچهار درصد آرا) برای بار دوم نمایندهی مردم کاشان شد اما عاقبت کار او همچون دیگر اعضای فعال جبهه ملی به زندان کشید. او در سال ۴۱ کنگره جبههی ملی را با پیام دکتر مصدق گشود اما عملاً فعالیتهای آنها در فضای بستهی آن سالها راه بهجایی نبرد و مرحوم اللهیارخان صالح در فروردین سال ۱۳۶۰ در ۸۳ سالگی به رحمت ایزدی پیوست.
این ایام در کانون فرهنگی مسجدالحسین میر نشانهی کاشان به مناسبت سالروز به ثمر رسیدن جنبش ملی ایرانیان و ملی شدن صنعت نفت، با درک ضرورت بازخوانی تاریخ معاصر ایران خصوصاً در سطح یک منطقه، در قالب جلسات یک ساعت اندیشهی این کانون، به بررسی و بازخوانی زندگی یکی از رجال ملی ایران، اللهیارخان صالح و نقش مهمش در تحولات آن سالها میپردازیم. امید که گذشته را چراغ راه آینده قرار دهیم.
نویسنده؛ سید محمدرضا امام کارشناس ارشد حقوق
بسیار عالی و مفید، سپاس
سلام و درود بر شما خانم طالبی