دلایل ناامیدی جوانان در ایران
در شرایط فعلی کشور، اکثریت جوانان بیانگیزه، بیتفاوت و ناامید هستند و مشکلات بسیاری را در زندگی شخصی و اجتماعی خوددارند. در این یادداشت میخواهیم دلایل ناامیدی جوانان در ایران بررسی کنیم.
ناامیدی چیست؟
ناامیدی یک احساس قدرتمند است که غالباً در ایجاد روحیه تاریک یا غمگین نقش دارد. احساس ناامیدی اغلب باعث میشود فرد علاقه خود را به موضوعات مهم، فعالیتها، رویدادها یا افراد از دست بدهد. کسی که ناامید شده باشد، دیگر نمیتواند ارزش چیزهایی را که قبلاً مهم بودند، درک کند. احساسات غالباً با عدم الهام و همچنین احساس ناتوانی، درماندگی، دل کندن، اسارت، افسردگی و انزوا همراه است. مطالعات بیشمار حاکی از آن است که ناامیدی با ضعف سلامت روانی، روحی و جسمی ارتباط نزدیکی دارد.
متأسفانه طي سالهاي اخير شاهد نااميدي در ميان جوانان هستيم بهگونهاي كه بسياري از جوانان ديگر تمايل چنداني براي انجام كارهاي گروهي ندارند البته اين موضوع تنها به جوانان ايراني اختصاص ندارد بلكه بر اساس تحقيقات بهعملآمده نزديك به ۶۰ درصد از جوانان جهان در طول هفته حداقل يكبار به نااميدي دچار ميشوند.
امید دادن واهی به جوانان اشتباه است
از سوی دیگر امید بخشیدن به جوانان با امیدهای واهی و وعدههای سرخرمن جز ناامیدی چیزی در برندارد. متأسفانه مسئولان در کشور ما وعدههای رؤیایی و غیرواقعی میدهند و وقتی سرکار میآیند وعدههایشان فراموششده و موجب بیتفاوت شدن و بیانگیزه شدن جوانان و نوجوانان میشوند.
جوانان ایران با سؤالات بزرگی در ذهن خود روبرو هستند که آیا این بود وعدههایی که داده بودند از سوی دیگر نگران افزایش نامحسوس قیمتها که مجال اندیشیدن به خویشتن را از جوانان گرفته است و برنامهریزی برای تشکیل زندگی، پیدا کردن شغل، خرید یا اجاره مسکن، ادامه تحصیل و بسیاری از مسائل را برای آنها غیرممکن ساخته است.
ریشه مشکلاتی باعث ناامیدی جوانان میشود، چیست؟
اقتصاد، بیکاری، مسکن، ازدواج و حتی فرزند آوری مسائلی است که امروزه جوانان به آن بیشازپیش میاندیشند و این اندیشهها بر سلامت جسم و روحشان تأثیر بسزایی دارد چراکه اندیشیدن به این مسائل فشارهای عصبی را تشدید کرده و گاهی این فشارها در برخی افراد به اعتیاد منجر میشود. اعتیاد نیز آینده جوان و بنیان خانوادهاش را تضعیف یا حتی از هم میگسلاند، فشارهای عصبی، اعتیاد و درنهایت آن طلاق، همان معضل اصلی جامعه که سالهاست گریبان گیر جوامع شده و عواقب نابسامانی را به بار آورده است.
در حال حاضر با اوضاع نابسامان اقتصادی که با ما عجین شده، حتی برای فردا نمیتوان برنامهریزی کرد، چه برسد آینده فرزندان که نیازمند عزم جدیتری است. امید بخشیدن به جوانان با خانههای ۲۵ متری جز ناامیدی چیزی در برندارد؛ همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند: مشکلات نباید جوان را ناامید کند چراکه ناامیدی سم است.
مسکن، افزایش بیرویه قیمت لوازمخانگی، سکه، طلا و اما درنهایت درصد بالای نرخ بیکاری و پایان آن نیز تعیین خط فقر از سوی مسئولین ذیربط تا ناحقی حقوق و مزایای کار ازجمله مصادیق است.
ناامیدی سرمنشأ افسردگی در زندگی ست
تعریف ساده ناامیدی عبارت است از نگرش منفی نسبت به خود، دنیا و آینده. نقطه مقابل ناامیدی امید است که نمادی از ابعاد روحی مرتبط با سلامت جسمی و روحی شخص هست، درواقع امید، توانایی باور داشتن به آیندهای روشن.
ناامیدی از خصوصیات و مظاهر اصلی افسردگی است و پیامدهای ناشی از ناامیدی نیز در افراد مختلف متفاوت است و اینگونه که به نظر میرسد تحمل ناامیدی برای افراد بسیار دشوار باشد.
طبیعی است یک فرد ناامید توانایی کمتری در خلق دورنما برای آینده خود دارد، درست مثل حالتی که شاید شما الآن و هنگام خواندن این گزارش دارید، مثلاً نمیدانید در آینده میخواهید چهکاری انجام دهید و کلاً هدفی برای زندگی ندارید.
یک فرد ناامید اشتیاق اندکی برای چالش با محیط دارد و در شرایط خاص دچار ترس و اضطراب میشود؛ و در موقعیتهای استرسزا غالباً راهحلی برای مشکل خود پیدا نمیکنند
علتهای عمده ناامیدی
- شکستهای پیدرپی در زندگي: يكي از علل احساس نااميدي در زندگي، شكست و انتظار شكست است
- يكنواختي در زندگي: انسان فطرتاً زيبايي طلب بوده و دوست دارد با تنوع زندگي كند؛ چنانچه محيط زندگي يا فرايند زندگي يكنواخت باشد، روند تغيير و تبدّل انرژي رواني با خلل مواجه میگردد
- عدم برآورده شدن نيازها: اگر نيازها بهدرستی و بهموقع و متناسب پاسخ داده نشوند میتواند منجر به احساس سستي و بیحوصلگی در فرد شود.
- كم بودن فعالیتهای زندگي: ركود و نداشتن مشغله كافي در زندگي و بيكاري و داشتن ساعات زيادي كه نمیدانیم با چه فعالیتهایي آن را پرکنیم
- نداشتن عزتنفس و اعتمادبهنفس: تنها انسانهایی احساس خوبي در زندگي دارند كه احساس خوبي نسبت به خودشان دارند و خودشان را بهعنوان انساني خوب و كارآمد قبول دارند.
- شغل نامناسب: كاري را انجام ددهید كه به آن علاقه نداريد، طبيعي است كه از آن احساس لذت نكنيد و هنگامیکه میخواهید به كار مشغول شويد بدترين احساس را داشته باشيد
- مناسب نبودن رشته تحصيلي: اگر رشته تحصيلي شما موردعلاقهتان نباشد يا مطابق بااستعدادهای شما نباشد، پيشرفت چنداني در آن رشته نخواهيد داشت و تحصيل به مسئله بغرنج و عذابآور تبدیل خواهد شد.
دلایل ناامیدی در جوانان
بیکاری، فساد و وضعیت بد اقتصادي، وضعيت خانواده، وضعيت تحصيل و مواردي ازایندست در ابتلاي فرد به نااميدي بسيار تأثیرگذار است. بديهي است فقر و بيكاري سهم عمدهاي در ابتلاي افراد به نااميدي دارد، چراکه بنا به تحقيقات ميداني صورت گرفته افرادي كه ازنظر مالي در وضعيت مطلوبي قرار ندارند بهمراتب بيشتر از ديگران دچار نااميدي ميشوند، همچنين طبق تعاريف سازمان بهداشت جهاني فقر اولين عامل نااميدي در افراد است.
طبق آمارهای بهدستآمده از جامعه ایران، در دهه اخیر شاهد افزایش آمار ناامیدی بهویژه در جوانان هستیم. در کنار روند صعودی ناامیدی الگوی موفق امیدواری در دفاع مقدس یک مؤلفه مغفول مانده است که لازم است برای افزایش امیدواری در نسل جوان به آن پرداخته شود.
تعداد جوانان ناامید ایران
بر اساس دادههای بهدستآمده در سال ۱۳۸۵ قریب ۴۴ درصد جوانان نسبت به آینده روشن در کشور اعتقاد داشتند و معتقد بودند آینده ایران بهتر خواهد شد، ۳۱ درصد معتقد بودند شرایط بدتر خواهد شد و ۲۴/۳ درصد نظرشان مبنی عدمتغییر وضعیت کشور بود.
نتایج این نظرسنجی در دهه ۹۰ قابلملاحظه است؛ چراکه بر اساس دادههای بهدستآمده از تحقیق پیمایشی که سال ۹۳ در این زمینه انجام شد ۴۴ درصد از جوانان بر این باور بودند که وضع کشور در آینده بدتر خواهد شد و تنها ۲۷ درصد بر حرکت کشور رو به بهبودی و آینده روشن برای کشور اعتقاد داشتند.
آمار جوانانی که نسبت به آینده کشور ناامید بودند در سال ۹۷ به میزان تأسفبار ۶۴/۱ درصد رسیده است و این افزایش دو برابری ناامیدی طی یک دهه زنگ خطری برای جامعه ایران است.
مسائل اقتصادی در صدر دغدغههای جوانان
در نتایج بهدستآمده از آیندهپژوهی ایران در سال ۱۳۹۶، اهمیت مسائل اقتصادی، صنعتی و کشاورزی ۲۲ درصد، اجتماعی ۲۰ درصد، سیاسی ۱۷ درصد، زیستمحیطی ۱۰ درصد، فرهنگی ۹ درصد، سلامت ۹ درصد، بینالملل ۷ درصد، علم و فناوری ۴ درصد و دین ۲ درصد از صد مسئله مهم در سال ۹۶ را تشکیل میدهند.
بر اساس این نظرسنجی مسائل اقتصادی به صدر دغدغههای جامعه رسیده است که با توجه به شرایط اقتصادی جامعه کاملاً طبیعی است.
سهم بالای مشکلات اقتصادی برافزایش میزان ناامیدی بین جوانان
اکنون سال ۹۹ رو به پایان است و سالهای زیادی از جنگ نظامی گذشته است، اکنون ما در یک میدان جنگ اقتصادی بهمراتب سختتر قرارگرفتهایم، شرایط جامعه ازنظر امکانات و تسهیلات اجتماعی و شهروندی در سطح بهتری قرار دارد، ولی شاهد افول امیدواری در مردم بهویژه جوانان هستیم. این ناامیدی حاکی از عوامل بسیاری است که مشکلات اقتصادی سهم بالایی در افزایش آن دارد.
جوانان وفادار به انقلاب هستند
اگرچه جوانان هنوز به انقلاب و مبانی آن وفادار هستند؛ لیکن این امید تا زمانی است که واقعیتها و انتظارات آنها تا حد قابلملاحظهای تحقق یابد. برقراری عدالت، استقلال و آبادانی کشور، ازدواج، اشتغال، تأمین مسکن، ادامه تحصیل، رسیدن به مدارج بالای علمی و سایر خواستههای اولیه برای تشکیل یک زندگی معقول و آبرومند، از ابتداییترین خواستههای این نسل است که باید بستر لازم برای آن فراهم شود. در کنار این مسائل روحیه مسئولیتپذیری و تلاش در جوانان نیرومحرکه رسیدن به این خواستهها است. حال اگر جوان برای این خواستهها از خود اراده و همتی نشان ندهد و از طرف دیگر جامعه دائماً با جوان درگیر بشود و از او بخواهد درباره این عدم هماهنگیها توضیح بدهد این جوان ترجیح میدهد از جامعه کنارهگیری کند.
باور و اعتماد به جوانان
باور به نسل جدید، توضیح روشن و واضح ارزشها از اول انقلاب تا به امروز، گرهگشایی از موانع زندگی آنها، بهبود وضعیت اقتصادی، آموزش نحوه تعامل خانوادهها با جوانان امروزی، مدیریت محتوای رسانه و پاسخگویی به شبهات موجود در آن و ایجاد اعتماد بین خانواده و اعضای آن ازجمله کارهایی هست که متولیان اجتماعی و فرهنگی جامعه برای جلوگیری از افزایش ناامیدی باید در رأس کار خود قرار دهند.
اصلاح قوانین در حوزه جوانان
بيشك يكي از مهمترين اقداماتي كه دولت ميتواند براي افزايش اميد و نشاط در ميان جوانان داشته باشد وضع قوانين جديد و يا بازنگري برخي از قوانين موجود است؛ تا بدين طريق تا حدودی اميد در ميان جوانان افزايش يابد، همانگونه كه ميدانيم امروزه و در سايه وجود برخي قوانين دستوپا گیر شاهد تمايل نداشتن جوانان به ازدواج هستيم كه اين خود باعث بروز برخي از آسيبهاي اجتماعي در جامعه ميشود و همچنين امنيت اجتماعي را نيز به مخاطره مياندازد.
وجود شكافهاي طبقاتي را ميتوان يكي ديگر از دلايل نااميدي دانست چراكه طي سالهاي اخير با افزايش شكاف طبقاتي در جامعه مواجه هستيم كه اين خود بيترديد براي جوانان پذيرفتني نيست و خود ميتواند منجر به كاهش اعتماد اجتماعي در ميان جوانان شود. لذا باید اصلاح قوانین در دستور کار باشد تا با اصلاح وضعیت جامعه جوانان امیدوار شده و پای انقلاب اسلامی مثل همیشه بایستند و پرچمدار کشور باشند.
یادداشت از علیرضا گروسی کارشناس ارشد برنامه ریزی شهری و فعال اجتماعی
با سلام و درود خدمت اددمین و هموطنانم
من یه جوان سی و سه ساله هستم ،،در واقع من هیچوقت نسبت به اینده و سروسامان دادن زندگیم تا بیست و شش سالگیم ناامید نبودم و همیشه پر شور و انرژی کار کردم و سعی کردم خودم روی پاهای خودم بایستم که بتونم یه زندگی نسبتا ایده آل روفراهم کنم،،،ازدواج کنم،،،یه ماشین صفر کیلومتر ایرانی داشته باشم،،نمیگم خونه بگیرم ولی بتونم رهن کنم و شغلمم کفاف مخارج زندگیمو بده،،ولی متاسفانه نشد،،،اومدم یه رستوران کوچولو و معمولی در حد توانم توسن بیست و چهار سالگی راه انداختم که متاسفانه بخاطر تحریم و گرونی بیش از حد و اجاره و رهن بالاو مالیات زیاد و قبوض اب وبرق وگاز و بیمه و …. مجبور شدم جمع کنم کاسه کوزمو،،،و دیگه هم نتونستم خودمو بالا بکشم،،،دیگه امیدی نیست واقعا نمیدونم چیکارکنم،،،دولت ها میان و میرنوفقط وعده های پوچ وخالی میدن ،،اولش میگن فلان میکنیم و بلان میکنیم،،شش ماه که میگذره میبینیم همش دروغ بوده،،خودروی تولید داخلیمون قرعه کشی و قیمت نجومی،،مسکن که سیمان و شن و اجر و اهن و همش تولید داخل هست قیمت نجومی،،،چه امیدی ؟؟چه آینده ای؟؟مگر اینکه پشتت به یجایی گرم باشه
من ۳۸ سالمه مجردم لیسانس هستم همیشه سعی کردم تلاش کنم برای ی زندگی معمولی نه بخوام تو قصر زندگی کنم و پول های انچنانی داشته باشم درس خوندم با اینکه نمراتم بد نبود هیچ جا نتونستم استخدام بشم شاید دهها بار امتحان استخدامی دادم نشد بعد دفتر مهندسی زدم اونم نشد مالیات بیمه و و و مجبور شدم یک ساله ببندم بعد چند سال زبان خوندم که مدرس انگلیسی بشم اینم اونم شد ی حقوق بخور نمیر که حتی نمیشد باهاش ازدواج کرد دیدم نمیشه رفتم صنایع دستی چندین سال تلاش کردم کار یاد گرفتم چند سالم کار زدم و ی مغازه باز کردم اونم خورد به نبود توریست و کرونا و کلی ضرر کردم الان ۱ ساله دیگه هیچ کاری نمیکنم سربار بابا و مامان شدم کار هست اما با حقوق ۵ میلیون از صبح تا شب چه امیدی هست بشینی تو خونه بهتره
من و امسال من زیادند جونیمون رفت ازدواجم نمیکنیم نه که نخوایم اما با این روند یا طلاق میشه یا ی زندگی خیلی داغون که همش باید کار کنی و اخرش هیچی هیچ رفاهی نداری و ی بچه مثل خودمون بدبخت میاریم امیدی نیست واقعا امیدی نیست اینجا
زندگی هممونو نابود کردن امیدی نیست