حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید :دو نعمت است که ارزش آنها را نمی دانند مگر کسی که آنها را از دست داده باشد: جوانی و تندرستی.

شنبه, ۱۵ شهریور , ۱۴۰۴ Saturday, 6 September , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 3526 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 22 تعداد دیدگاهها : 956×
شهرسازی بدون روان‌سازی؛ بحران‌های خاموش در شهر جدید سهند
  • خرداد 10, 1404 ساعت: ۱۰:۰۲
  • شناسه : 18733
    0
    شیما صمدزاده ما اگر بخواهیم از فروپاشی روانی نسل آینده جلوگیری کنیم، باید همین حالا دست به کار شویم. سهند فرصتی‌ست برای ساختن جامعه‌ای سالم، اگر یادمان باشد که توسعه فقط با بتن و سیمان اتفاق نمی‌افتد؛ باید در دل آدم‌ها هم جا باز کنیم.
    ارسال توسط : منبع : پایگاه خبری سمن جوانان
    پ
    پ

    شهرسازی بدون روان‌سازی؛ بحران‌های خاموش در شهر جدید سهند

    شهرسازی بدون روان‌سازی؛ بحران‌های خاموش در شهر جدید سهند از نگاه یک روانشناس؛ شیما صمدزاده عضو روانشناس موسسه مردم نهاد شهروندان نیک است.

    رشد سریع و گسترده شهرجدید سهند

    در حالی که شهر جدید سهند با سرعتی خیره‌کننده در حال توسعه فیزیکی و گسترش ساخت‌وساز است، به‌نظر می‌رسد روان ساکنان این شهر نوپا درگیر چالش‌هایی شده که کمتر به چشم می‌آیند. در پس خیابان‌های نوساز و ساختمان‌های رنگارنگ، بحرانی آرام اما عمیق در حال رشد است؛ بحرانی که از چشم مسئولان شهری و بسیاری از ساکنان پنهان مانده و آرام‌آرام ریشه می‌دواند. شیما صمدزاده، روانشناس ساکن سهند، از جمله افرادی است که در خط مقدم مواجهه با این چالش‌ها قرار دارد.

    او که در مرکز مشاوره و روانشناسی با صدها مراجعه‌کننده از نقاط مختلف این شهر مواجه شده، می‌گوید: «سهند شهری‌ست پر از تناقض. نو است، ولی آسیب‌هایش کهنه‌اند. تازه شکل گرفته، اما دردهایی در دل خود دارد که ناشی از سال‌ها فقر، مهاجرت، تنهایی و گسست‌های اجتماعی‌ست.»

    گسست نسلی در خانواده‌ها؛ وقتی فرزندان غریبه می‌شوند

    یکی از مهم‌ترین نگرانی‌هایی که صمدزاده به آن اشاره می‌کند، افزایش شدید تنش‌ها بین نوجوانان و والدین در این شهر است. خانواده‌هایی که به امید داشتن خانه‌ای ارزان‌تر یا زندگی آرام‌تر از تبریز و شهرهای اطراف به سهند مهاجرت کرده‌اند، حالا خود را در فضایی می‌بینند که نه زیرساخت فرهنگی کافی دارد، نه حمایت‌های روانی و اجتماعی لازم برای مواجهه با بحران‌های نوظهور.

    «تقریباً روزی نیست که خانواده‌ای برای مشاوره در زمینه مشکلات فرزند نوجوان‌شان به ما مراجعه نکند. والدین گیج‌اند، نمی‌دانند چه اتفاقی افتاده که فرزندشان دیگر حرف نمی‌زند، پرخاشگر شده یا منزوی‌ست. در مقابل، نوجوان‌ها احساس تنهایی عمیقی دارند. هیچ جایی برای تخلیه هیجانات‌شان نیست. پارک هست، ولی ارتباط نیست. اینترنت هست، ولی گفت‌وگو نه.»

    این روانشناس بر این باور است که نبود فضای امن گفت‌وگو میان نسل‌ها، و در عین حال فقدان آموزش‌های مهارت‌های زندگی برای نوجوانان، یکی از دلایل اصلی افزایش تعارضات خانوادگی در سهند است.

    فقر پنهان؛ درآمد پایین و اضطراب بالا

    یکی دیگر از چالش‌های عمیق این شهر، مسأله معیشت است. سهند اگرچه به‌ظاهر شهری تازه‌ساز است، اما بخش بزرگی از ساکنان آن با درآمدهایی پایین و شغل‌های ناپایدار روزگار می‌گذرانند. کارگران پروژه‌های ساختمانی، رانندگان تاکسی‌های اینترنتی، فروشندگان خرده‌پا و کارکنان خدماتی، بدنه‌ی اصلی جمعیت فعال اقتصادی این شهر را تشکیل می‌دهند.

    شیما صمدزاده می‌گوید: «ما هر روز با مردمی مواجه‌ایم که زیر فشار اقتصادی له شده‌اند. پدرانی که شرمنده خانواده‌شان هستند. مادرانی که هم باید کار کنند، هم از بچه مراقبت کنند، هم در تنهایی‌شان با اضطراب شبانه دست و پنجه نرم کنند. این فشار مالی، مستقیماً بر سلامت روان جامعه اثر می‌گذارد.»

    در چنین شرایطی، اضطراب، افسردگی، بی‌انگیزگی و پرخاشگری به سادگی در میان افراد گسترش می‌یابد. به‌ویژه جوانانی که با رؤیای ساختن آینده‌ای روشن‌تر به این شهر آمده‌اند، اما حالا خود را در فضایی گرفتار می‌بینند که حمایت چندانی از آن‌ها نمی‌شود.

    تنهایی در میان جمعیت؛ بحران روابط انسانی

    یکی از شاخص‌ترین ویژگی‌های زندگی در سهند، عدم وجود شبکه‌های اجتماعی واقعی و عمیق میان ساکنان است. برخلاف محلات قدیمی که همسایگان یکدیگر را می‌شناسند و تعامل دارند، در سهند بسیاری از افراد در آپارتمان‌هایی زندگی می‌کنند که حتی اسم همسایه دیوار به دیوارشان را نمی‌دانند.

    صمدزاده تأکید می‌کند: «یکی از رایج‌ترین جملاتی که از مراجعانم می‌شنوم این است: “تنهایم. کسی را ندارم.” این تنهایی، فقط نبود دوست یا فامیل نیست، بلکه نوعی گم‌گشتگی در فضای شهری‌ست. سهند مثل خانه‌ای است که هنوز کسی در آن زندگی نکرده؛ سرد، بی‌روح و بی‌صدا.»

    این روانشناس باور دارد که شهرهای جدید، در کنار ساخت فیزیکی، نیاز به «زیرساخت‌های ارتباطی و روانی» دارند. یعنی فضاهایی که مردم بتوانند در آن با هم ارتباط برقرار کنند، شنیده شوند و احساس تعلق پیدا کنند؛ چیزی که سهند هنوز فاقد آن است.

    نبود خدمات روان‌شناختی کافی؛ روانِ بی‌پناه مردم

    با وجود جمعیت بالای سهند، تعداد مراکز روانشناسی و مشاوره در این شهر بسیار محدود است. بسیاری از ساکنان یا از وجود چنین خدماتی بی‌اطلاع‌اند، یا توان مالی بهره‌مندی از آن را ندارند. این در حالی‌ست که نیاز به خدمات سلامت روان در این منطقه روز به روز در حال افزایش است.

    صمدزاده همچنین می‌گوید: «یکی از دردناک‌ترین چیزهایی که در جلسات مشاوره می‌بینم، مراجعه کودکانی‌ست که در خانه مورد بی‌توجهی یا حتی خشونت قرار گرفته‌اند. اما هیچ نهادی نیست که به‌طور فعال از این کودکان حمایت کند. ما روانشناس‌ها، گاهی تنها پناه‌گاه این بچه‌ها هستیم.»

    او ادامه می‌دهد: «تا زمانی که خدمات سلامت روان، در اولویت شهرسازی نباشد، ما فقط شهر می‌سازیم، نه جامعه. شهر فقط خیابان و ساختمان نیست؛ آدم‌هایی‌ست که باید در آن زندگی کنند و حالشان خوب باشد.»

    راه‌حل‌ها از نگاه یک متخصص

    با وجود تمام چالش‌ها، صمدزاده معتقد است که راه‌حل‌ها وجود دارند، اگر صدای متخصصان شنیده شود. او بر اهمیت ایجاد فضاهای عمومی برای تعامل اجتماعی، اجرای طرح‌های آموزش خانواده و مهارت‌های زندگی در مدارس، گسترش خدمات روانشناسی رایگان یا ارزان‌قیمت، و حضور پررنگ روانشناسان در سیاست‌گذاری شهری تأکید دارد.

    او در پایان می‌گوید: «ما اگر بخواهیم از فروپاشی روانی نسل آینده جلوگیری کنیم، باید همین حالا دست به کار شویم. سهند فرصتی‌ست برای ساختن جامعه‌ای سالم، اگر یادمان باشد که توسعه فقط با بتن و سیمان اتفاق نمی‌افتد؛ باید در دل آدم‌ها هم جا باز کنیم.

     

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.